۲ آذر ۱۳۸۸

فرترکه ها

سکه شناسی: دودمان های پارس
بخش دوم: فرترکه ها
لللللللللااااااا
نخستین خانواده از این سکه ها آنهایی هستند که ویژگی های هنری هخامنشی و پاسداشت آیین های آنان به خوبی در آنها نمایان است، هرچند نشانه هایی از الگوهای سکه های سلوکی یا حتی انگاره های یونانی را می توان در آنها یافت. بر یک روی این سکه ها نیمرخ مردی دیده می شود که بینی او چون بینی پارس ها در پیکره های هخامنشی کشیده بوده کلاه شهربانان هخامنشی (xšaçapāna) برسر داشته و بر پشت سکه ها همان مرد در جامه آن شهربانان دیده می شود که در سوی چپ ساختمانی که آتش بر بام آن فروزان است یا دربرابر یک آتشدان ایستاده دستانش را به نشان درود به آن آتش ها یا «دایره بالداری» که فراز آنها در پرواز است بلند کرده است. سراسر آشکار است که شیوه ایستادن آن مرد درپشت سکه ها و حتی هنر نمایش جامه ای که او برتن کرده است آدمی را به یاد هنر پیکره تراشی پارس ها در کاخ های تخت جمشید می اندازد.
ببببببببب
برخی سکه ها نیز آن مرد را نشان می دهد که با همان شیوه رو به روی ساختمان یا آتشدان ایستاده در دست چپ کمانی گرفته و دست راستش را به سوی آتش ها و یا دایره بالدار بلند کرده است. درست چون آیینی که پیشتر شاه هخامنشی انجام می داد. احتمال بسیار فراوان است کسانی که این سکه ها را زده اند از میان نگاره ها و پیکره های فراوان هخامنشی، پیکره های شاهان در آرامگاههای نقش رستم و نیز پیکره های تخت جمشید را برگزیده تا برگزاری یکی از آیین های خود را در برابر آتش ها که از روزگار کهن درمیان ایرانیان باستان پراکنده بود، به نیکی نمایش دهند. این احتمال نیز هست که این سکه ها در همین نزدیکی نقش رستم، تخت جمشید زده شده و آنجا پایتخت فرمانروای محلی پارس بوده باشد. گویی که آن فرمانروا پاسدار سنتها و آیین های ایرانیان باستان بوده بر جانشینی خود به جای شاهان هخامنشی و پیوستگی پادشاهی آنان از داریوش بزرگ تا پس از تازش اسکندر گجسته تاکید داشته آرزوی زنده ساختن شکوه پیشینیان را در سر داشت.
ببببببببببب
شگفت آور اینکه در برخی پیکره های ایرانیان کهن نیز که کنار گوردخمه ها در گوشه و کنار این سرزمین دیده می شود به ویژه در دخمه های «اسحاق وند» و یا «دکان داود» سرپل ذهاب در غرب ایران چنین آیینی را به خوبی می بینیم که در آنجا هم مردی با جامه شهربانان دیده می شود که سوی راستش نمایش داده شده دو دستش را بالا آورده و به سوی خورشید نیمروز درود می گوید.
ااااااااااا
بر پشت برخی سکه ها نیز فرمانروای پارس به جای اینکه در برابر آتش ایستاده باشد، بر تختی درست مانند تخت داریوش بزرگ در تخت جمشید نشسته و مانند او گلی در دست چپ داشته در دست راست چوبی بلند گرفته است. بر همان پشت سکه ها و روبه روی فرمانروا چه نشسته و چه ایستاده درفشی دیده می شود که تیرک آن بر زمین کاشته شده و به میانه درفش پیوند خورده از دوسوی آن دنباله هایی از درفش آویزان است. پیداست که سرچشمه های پیدایش این درفش را که به چهار مثلث بخش بندی شده و پسان تر نیز ساسانیان از آن الگو گرفتند، باید در میان درفش های «شاهین نشان» و درفش های چهاربخشی هخامنشیان جستجو کرد که در آنها نیز تیرک به میانه درفش جوش خورده و به احتمال بسیار اسطوره های «درفش کاویانی» که ریشه در اندیشه های خورشید داشت از آنها زاده شده بودند.
لللللللللللللل

ادامه دارد
.....................

۳ نظر:

فرهاد مفيدي گفت...

با سپاس از شما سرور گرامي

لينك تصوير آن سكه را من فرستاده بودم و شما هم كه مهر كرديد و مقاله ي كاملي نوشتيد اما آنچه نظر من را در اين سكه ها به خود جلب كرد همانا نمايش واضح درفش كاوياني است كه شايسته خواهد بود اگر در بررسي سكه هاو منابع تاريخي ديگر بيشتر بدان پرداخته شود

با آرزوي سرافرازي
پاينده ايران

بهزاد گفت...

درود بر دوست دانشمندم ا.پريان گرامي
مدتي است كه به علت تغيير شغل و جابجايي و مشغله هاي گوناگون مربوطه، سعادت بهره مندي كامل از اقيانوس دانش شما استاد گرامي نصيبم نگشت.
اماهم اكنون با پشت سر گذاردن مقدار زيادي از اين مشكلات بازهم به قصد شاگردي در محضر دانشمنداني مثل شما دوست عزيزم كمر همت بسته ام.
در ضمن دو مقاله پسين شما سوژه هاي بسيار نابي هستند كه ارزش آن را دارند كه ده ها بار آنها را خوانده و با تمام وجود به انتظار مابقي آنها بنشينم.
شاد زي مهر افزون.

ناشناس گفت...

درود بر شما دوست گرامیم

سپاس از محبت شما و اختیار دارید. من بسیار خوشحال شدم که دیدگاه شما را دیدم و آرزو می کنم که در زندگی و مشاغلی که دارید همیشه پیروز و موفق باشید.

خواهشمندم که من را تنها «پریان» یا «امیری پریان» بخوانید چرا که من یک شاگرد بیشتر نیستم و با نوشتن این مقاله ها دانش خود را افزون کرده و از دوستان گرامی و ارجمند همیشه می آموزم. شما دوست فرهیخته من هستید و من در خدمت شما هستم.
با سپاس فراوان از شما
امیری پریان