۶ مرداد ۱۳۸۸

لاسن و جستجوی پیام کوروش بزرگ

گشتاری در پاسارگاد
جستار نهم: لاسن و جستجوی پیام کوروش بزرگ
تتتتتتت
چکیده این بخش:
ییییییی
از دهه دوم سده نوزدهم که نداهایی در اروپا درباره رازهای پنهان شرق کهن شنیده می شد، نام سرزمین ایران (Persia) در کنار نام سرزمینهایی چون مصر (Egypt) زبانزد اندیشمندان و کنجکاوان بود. درمیان برخی از آنها سخن از رازگشایی نوشته هایی مرموز بود که مسافران هنگام دیدار از چهل منار، دشت مرغاب و بیستون رونویسی کرده با خود به اروپا آورده بودند. نویسه های این نوشته ها چون مانند پیکانهای کوچک به نظر می رسیدند، به نویسه های «سرپیکانی» (arrow-headed) یا «میخی» (Cuneiform) نامدار شده بودند.

برخی از آنها دارای نویسه هایی ساده بوده اما برخی دیگر، سیمایی پیچیده و درهم داشت. شمار اندکی از نویسه های ساده که به دست دانشمندانی چون گروتفند آلمانی رازگشایی شده بودند، نشان می داد زبان سخنانی که با این گونه نویسه ها نوشته شده با زبان های پارسی، «زند» (اوستایی) و سانسکریت در پیوند است. برخی نیز با تیزبینی گمانه زنی کرده بودند که اگر راز نویسه های پیچیده و درهم گشوده شود، راه برای رازگشایی سرچشمه داستانهای عهد عتیق گشوده خواهد شد.

ساده ترین و کوتاهترین آنها همانی بود که گروتفند بر روی آن پژوهش می کرد. رونوشتی که پیشتر «سرگور اوزلی» (Sir Gure Ousely) از دشت مرغاب برداشته بود. گروتفند در تلاش خود توانست نام کوروش را در آن نوشته یافته و پس از اینکه به «یادداشتهای جیمز موریه» انگلیسی (Morier) دست یافت، رونوشتی دیگر از همین سنگنبشته را آنجا دید. او با بررسی این یادداشتها، نقشه ها و گرافهایی که موریه آورده بود، ساختمان سنگی چهارگوش در دشت مرغاب را همان آرامگاه کوروش بزرگ و این دشت را همان «پاسارگاد» کهن (Pasargadae) دانست.

در همان سالهایی که این دانشمند آلمانی با بررسی یادداشتها، نقشه ها و گراف های نویسنده رمان نامدار و دلکش «حاجی بابا» (Hajji Baba)، درباره دشت مرغاب پژوهش می کرد، کنجکاوی دیگر در خود ویرانه های این دشت می چرخید و به ساختمان سنگی چهارگوش و دیگر ویرانه های نزدیک آن خیره شده بود. او کسی جز «سر رابرت کر پورتر» (Sir Robert Ker Porter) هنرمند، نقاش و دیپلمات انگلیسی نبود که پس از بازدید و بررسی ساختمان این ساختمان سنگی و سنجش آن با نوشته های کلاسیک که درباره آرامگاه کوروش بزرگ آورده بودند، چنین نوشت:

«اندازه کوچک راهرو و در که مردی بلند قد نمی تواند بی آنکه دولا شود به درون آن برود، همچنان هستند که در نوشته ها آورده شده و جایگاه سوراخها در کف اتاق و انتهای بالای آن، درست در همان جایگاه ها و فاصله هایی هستند که چفت و بست های آهنین را برای نگهداری یک تابوت زرین می توان جا سازی نمود. تابوت زرین در یک تابوت سنگی مانند آنهایی که در نقش رستم ((Nakshi Rustem هستند، جای داده شده و بی گمان آن تابوتهای سنگی که هنوز بر جای مانده اند [در آرامگاههای نقش رستم]، دیگر انگیزه ای را به دزدان برای تاراج آرامگاه نمی دادند» (سفرها، Vol,I 503) ...............

............
سسسسسسسسس

هیچ نظری موجود نیست: