۳ مرداد ۱۳۸۸

دستاورد ما از بررسی سنگنبشته بیستون

داستان سنگنبشته بیستون
بخش هشتم: دستاورد ما از بررسی سنگنبشته بیستون

لللللل
بایسته است در این بخش سخنی درباره بند 70 (ستون چهارم) نسخه پارسی باستان سنگنبشته بیستون گویم.

θāti Dārayavauš xšāyaθiya vašnā Auramazdāha ima dipiciçam taya adam akunavam patišam ariyā utā pavastāyā utā carmā gŗftam āhā patišamci nāmanāfam akunavam patišam uvādātam akunavam utā niyapinθiya utā patiyafraθiya mām paįšiyā mām pasāva ima dipiciçam frāstāyam vispadā antar dahyāva kāra hamā taxšatā
خخخخخخ
شوربختانه چند نویسه مهم از این بند با گذشت زمان ناخوانا شده است. مهم ترین آنها نویسه های در پیوند با واژه های هفتم (خط 89) و واژه سی و سوم (خط 91 و 92) می باشد. آنچه که اکنون از نویسه های واژه خط 89 دیده می شود، di-i-p-i-?-i-?? است. یعنی نویسه های سوم، پنجم و ششم این واژه ناخوانا شده است. همچنین نویسه های واژه سی و سوم خط های 91 و 92 به سیمای di-i-p-i-?-?-?-m دیده شده که نویسه های پنجم تا هفتم آن ویران شده است.

ناخوانی نویسه های این واژه که در دوجای بند 70 دیده می شود، کنکاشهای چندی را برانگیخت. زمانی رونالد کنت این واژه را di-i-p-i-ma-i-y یا dipimaiy بازسازی نمود که معنی این واژه بازسازی شده « نوشته» است. «ایلرس» (Eilers) زمانی دیگر آنرا di-i-p-i-vi-i-d-m خواند. اما رودیگر اشمیت با بررسی عکس های دقیقی که گرفته بود، تلاش کرد تا نشانه هایی از نویسه های میخی ناخوانا را بدست آورده واژه خط 89 را di-i-p-i-(c)-i-(ç-m) و خط 91 و 92 را di-i-p-i-(c-i-ç)-m خواند که آوانگاری آن dipiciçam خواهد بود. بخش دوم این واژه -ciça یا همان « چهره، سیما یا فرم» است. پس واژه بازسازی شده اشمیت به معنی « سیمای نگارش» یا بهتر بگوییم «دبیره» است. از آنجاییکه بررسی های اشمیت تازه ترین خوانش از سنگنبشته بیستون با بررسی عکس های دقیق گرفته شده است، در نوشتارهای پیشین خود در کندوکاو پیرامون سرچشمه های سنگنبشته بیستون و همچنین دیگر نوشتارها که در آن نویسه های میخی درپیوند با آن ناخوانا شده است، روش خوانش اشمیت را به دیگر خوانش ها در برگردان نویسه های میخی پارسی باستان ترجیح داده ایم.

نوشتارها و جستارها با بررسی پژوهشهای ارزشمند چول هیون بای در « ریشه یابی ادبی در سنگنبشته داریوش در بیستون: گواهی های چند زبانگی در امپراتوری پارسها» و همچنین دیگر سرچشمه های در پیوند با سنگنبشته بیستون به پایان رسید. آنچه که می توان در چند جستاری در این باره آوردیم کوتاه و چکیده گوییم چنین است:

جایگاه ویژه زبانی پارس در روزگار هخامنشیان، چند زبانگی را از آغاز تاریخ فرمانروایی آنها بایسته نمود. برای نخستین بار در تاریخ دیرباز خاورنزدیک نوشته های چند زبانه در سنگنبشته ها پراکنده گشت. بیشتر نوشته های هخامنشیان به سه زبان پارسی باستان، ایلامی و اکدی هستند.

پس هنگامیکه داریوش فرمان داد تا سنگنبشته ای درباره کردارهای جنگیش بر دیواره کوه بیستون کنده شود، او ناچار بود دبیران برگردان کننده سخن او را بکار گیرد تا آنها بتوانند سخنان پارسی باستان او را به ایلامی (زبان اداری و دیرپای شوش) و آرامی (زبان دفتری و دیپلماسی) را برگردان نمایند. زیرا در آن هنگام شیوه نگارش پارسی باستان در گامهای نخستین نگارش کارنامه اش در بیستون، نوآوری نشده بود (چون هیون بای). پس هنگامیکه داریوش کارنامه اش را به پارسی باستان گفت دبیرانی آنرا به ایلامی برگردان نمودند. نسخه ایلامی (برنامهای داریوش) و سپس نسخه AE DB در سوی راست پیکره ها افزوده شد. سپس نسخه اکدی همسان با نسخه ایلامی در بخش بندی بندها، در سوی چپ پیکره ها نوشته شد. در هنگام نگارش نسخه اکدی دبیرانی که این نسخه را می نوشتند، آگاهی هایی به کارنامه داریوش افزودند. آنها آمار کشته و دستگیر شدگان را آورده و نام ماهها را به سامی و نه ایرانی نوشته و همچنین شیوه آوانگاری مادی را در نامهای جغرافیایی به جای آوانگاری پارسی نگاشتند.

تنها درگام پایانی بود که نسخه پارسی باستان در زیر پیکره ها و همچنین به دو نسخه پیشین افزوده شد. نسخه پارسی باستان دربرگیرنده دگرگونی های ویرایشی و ناهمسان با دو نسخه پیشین بوده ترتیب رویدادها درپیوند با جنگها و نه لشکرکشی ها، دگرگونی هایی در درون نوشته و نیز افزوده شدن بند 70 که درآن داریوش گزارشی از نوآوری یک دبیره نوین داده و پخش نوشته به سراسر کشورهای درفرمان بود. در درستی سخن داریوش در این بند همین بسنده است که گفته شود که چهار پاره نوشته از کارنامه داریوش در کشورهای در فرمان او یافت شده است. دو تا به اکدی در بابل، یکی به آرامی در الفانتین و دیگری نیز به آرامی در ساکارا در مصر.

اکنون گامهای پی در پی تراش هر پیکره، نگارش نمایانگر هر پیکره را می دانیم. همچنین نسخه ای که در میان نسخه های دیگر برای زبانشناسی برجسته بوده را دریافته ایم. اما یافته های زبانشناسی درباره سنگنبشته بیستون ما را به پرسشی دیگر می کشاند و آن اینکه پیوند میان نسخه ها و نیز پیوند ادبی آنها چیست؟

یک دیدگاه ادبی، توانایی پژوهشگران را به این پیوند و یافتن نسخه های سرچشمه به چالش می کشاند. سه نسخه گوناگون بر دیواره کوه بیستون نوشته شده است: پارسی باستان، ایلامی و اکدی. افزون براین پاره های یافت شده در بابل و نیز الفانتین نیز یافت شده است. یافته های نخستین باستان شناسی و برخی گواهی ها در نسخه ها یک دیدگاه را درباره پیوند میان نسخه ها بر زبانها آورده بود. اما دیدگاه چول هیون بای درباره چگونگی نگارش سنگنبشته بیستون و نیز نسخه های سرچشمه آن چنین است:

در یک گروه سه نسخه نوشته شده میخی بر دیواره بیستون از یک سرچشمه ادبی رونویسی و به فرمان داریوش بزرگ ویرایش گردید. در گروهی دیگر نسخه های یافت شده در بابل و الفانتین و ساکارا از سرچشمه ای دیگر به زبان و دبیره آرامی که با هدفهای دیپلماتیک و پراکنده شدن در کشورهای درفرمان نگاشته شد، رونویسی و ویرایش گردید که این دیدگاه البته با پرسشهایی همراه است؟ چرا نسخه آرامی و جایگاه نسخه آریایی کجا بود؟

این بود چند جستار برای شناساندن برجستگی و اهمیت سنگنبشته داریوش بزرگ در بیستون. این چند جستار به راستی راهی را در پیش روی ما گذاشت که بیشتر به این سنگنبشته بنگریم. نوشته های آنرا بیشتر موشکافی کنیم و بویژه تلاش کنیم معنی بند 70 ستون چهارم نسخه پارسی باستان را در این سنگنبشته دریابیم. سنگنبشته بیستون گنجینه ای است سرشار از واژه های کهن پارسی باستان، ایلامی و اکدی. همچنین واژه هایی به آوانگاری مادی در آن دیده شده که می تواند به یافتن پیوند آوایی میان زبانهای ایرانی کهن بسیار کمک نماید.

از انجا که من سخت به این سنگنبشته وامدار هستم و برآنم که بیشتر درباره کوه بیستون و سنگنبشته آن بنویسم، جستار نوشته شده درباره چون هیون بای را که نگاهی ارزشمند به این سنگنبشته داشت به همراه جستارها و کتابهای دیگر برگزیدم. گرچه برخی از دیدگاههای این پژوهشگر فرهیخته بی پرسش نیست اما دست کم راهی را برای پژوهشهای زبانشناسی بیشتر در فراروی ما باز می کند. آرزومندم که نوشتارهای پژوهشی بیشتر را دراین باره و همچنین شناخت تاریخ و فرهنگ کهن این سرزمین آورده گامی هرچند ناچیز در راه پژوهشهای بیشتر بردارم.


سرچشمه های پارسی

1- کتیبه های هخامنشی؛ پیرلوکوک؛ برگردان: نازیلا خلخالی؛ زیر نظر دکتر ژاله آموزگار؛ نشر و پژوهش فروزان روز 1386

2- پارسی باستان دستور زبان، متن، واژه نامه؛ رونالد کنت؛ برگردان: سعید عریان؛ انتشارات سازمان میراث فرهنگی 1384

3- تاریخ امپراتوری هخامنشیان؛ پروفسور پیربریان (از کوروش تا اسکندر)؛ جلد اول؛ برگردان: دکتر مهدی سمسار؛ انتشارات زریاب 1386

سرچشمه های لاتین

1- LITERARY STEMMA OF KING DARIUS’S (522-486 B.C.E) BISITUN INSCRIPTION: EVIDENCE OF THE PERSIAN EMPIRE’S MULTILINGUALISM; By: CHUL-HYUN BAE; Seoul National University; Korea Research Foundation Grant. KRF-2001-043-A000

2- THE SCULPTURES AND INSCRIPTION ON THE ROCK OF BEHISTUN IN PERSIA; PRINTED BY ORDER OF THE TRUSTEES; SOLD AT THE BRITISH MUSEUM; LONDON 1907

3- THE BISITUN INSCRIPTION OF DARIUS THE GREAT- OLD PERSIAN TEXT; BY: RODIGER SCHMITT; 1991 published on behalf of CORPUS INSCRITIONUM IRANICARUM by SCHOOL OF ORIENTAL AND AFRICAN STUDIES

4- F. H. Weissbach, Die keilinschriften der Achaemeniden (Leipzig: J. C. Hinrichsche Buchhandlung. 1911)

5- DOCUMENTATION OF THE DOCUMENTATIONS OF THE KING OF THE KINGS ; By: M. Zolfaghari & M. Malian; Amirkabir university of technology; Tehran; Iran

6- PHOTOGRAMMETRIC DOCUMENTATION AND ANALYSIS OF DARIUS’ MONUMENT AT BISOTUN; By: M. Zolfaghari & N.N. Chegini & A. Malian; Amirkabir university of technology and university of Tehran; CIPA 2005 XX International Symposium, 26 September – 01 October, 2005, Torino, Italy

۱ نظر:

ایرانی گفت...

درود بر شما
خیلی زیبا نوشتید. موفق باشید