۹ مهر ۱۳۸۸

آن بغستان باستانی

داستان کوه بیستون
جستار پنجم: آن بغستان باستانی
مممممممم
بگذارید برای اینکه جایگاه سنگنبشته داریوش بزرگ و نقش آنرا در تاریخ دریابیم، به پای کوه زیبای بیستون رفته ببینیم که حال و هوای آنجا در سده های دور چگونه بود. میان «بابل» (Akk: Bāb-ilu) و «هنگمتانه» (OP: Ha(n)gmatāna) راهی کاروان رو بود که جهان سامی را به جهان ایرانی می پیوست و از پای کوه بیستون می گذشت. راهی که سده ها پس از آن، از «بغداد» به «همدان» می رسید.
یییییییی
سنگنبشته بیستون بر سینه دیواره ای در این کوه و درست برفراز این راه کهن تراشیده شده بود. روستایی در نزدیکی این سنگنبشته بود که به نام همان کوه بزرگ، «بیستون» (Bīstūn) نام داشت. گرچه گونه های دیگری از این نام مانند «بیستون» (Bīsitūn)، «بیسوتون» (Bīsutūn) و «بهستون» (Behistūn) نزد مردم آن جایگاه پراکنده بوده است، با این همه در جهان پژوهشهای زبانهای کهن و نزد باستان شناسان، نامهای «بهستون» (Behistūn) و (Bīsitūn) پراکنده تر هستند.
ییییییییی
پراکندگی واژه بهستون در نوشته های لاتین، دستاورد «سرلشکر سرهنری کراسویک راولینسن» (Late-Major-General Sir Henry Creswick Rawlinson, Bart., G.C.B.) بود که نخستین بار این نام را به اروپاییان شناساند. او این نام را از کتاب «یاقوت» (Yākut) جغرافیانویس سده ششم و هفتم هجری برگرفته بود. یاقوت در کتابش به همین روستا و چشمه های کنار آن اشاره کرده و بودن دیواره ای سنگی بزرگ و بسیار بلند که پیکره هایی بر روی آن دیده می شدند را کنار همین روستا یادآور شده بود. اما کهن ترین نام در دسترس از این کوه همان است که «دیودوروس سیکولوس» (Diodorus Siculus) نوشته و آن τό Βαγίστανον ορος بود (Lib,II,Cap. XIII).
ییییییییی
واژه بهستون از واژه پارسی میانه MP: Bahistūn به معنی «با ستونهای خوب» برگرفته شده است. چنین نامی، از واژه کهن تر *Bahistān دگرگونی یافته و این نام ریشه در واژه پارسی باستان *Bagastāna به معنی «جایگاه بغ» داشت که آوانگاری یونانی در کتاب دیودوروس از این واژه گرفته شده بود. از همین نام می توانیم دریابیم که ایرانیان کهن این کوه را بسیار برجسته دیده و نزد آنان دارای ارزش، ستایش و احترامی ویژه بود (لینک).
لللللللللل
بسیاری از نویسندگان که در دو سده گذشته از کنار بیستون گذشتند این کوه را برای چشم انداز ویژه آن، تک و جدا از کوههای دیگر می دیدند. جایگاه و چشم انداز زیبا و گیرای این کوه چنان بود که اگر از دشت روبروی دیواره آن یا از همان راه کهن به آن می نگریستند گمان می کردند که کوهی است بلندتر از کوههای دیگر و دیواره جنوبی آن سخت نگاه ها را به خود می کشاند. هنگام رفتن از کرمانشاه به همدان رشته کوهی دور از راه کهن در سوی چپ دیده می شوند که دارای کوههای سنگی آهکی با دیواره های بزرگ می باشند. اما با نزدیک شدن به بیستون که واپسین کوه از این رشته است، جاده به دیوارهای کوهها نزدیک شده و کوهی با ستیغ ها و لبه های تیز دربرابر رهگذران دیده می شود. هرچه پیش می رویم جاده به دیواره کوه نزدیک تر شده تا اینکه جنوبی ترین پوزه کوه که کنار شکافی بزرگ در دل کوه است نمایان شده و جاده درست از پای آن می گذرد. از آنجاست که می توان پیکره ها و سنگنبشته داریوش بزرگ را فراز دیواره ای بلند دید.
ببببببببب
ادامه دارد
...............
یییییییییییییی
ییییییییییییی

۲ نظر:

ایران گفت...

سلام جناب پریان
خرسندم که همچنان پرکار هستید و مشغول نگارش.
هر از گاهی به تارنمای دوستان سری می زنم و از برای رفع تشنگی جرعه ای از چشمه نگارش انها می نوشم.
چند وقتی است که دارم اسباب کشی می کنم به ورد پرس
http://zulqarnain2.wordpress.com/

موفق باشید

فرشید گفت...

درود بر دوست عزیزم
بسیار از مطالب اموزنده و مفید شما استفاده بردم...
احساس غرور می‌کنم و خوشحالم که با مطالعه مطالب شما فرصت و انگیزه ای برای من ایجاد میشود...