با درود!
هیچکدام از سخنان گفته شده نمی تواند دلیلی بر دیرینگی دبیره اوستایی پیش از روزگار ساسانیان باشد. نخست اینکه خط دین دبیره «الفبایی پبشرفته» است و در آن تلاش شده همه واک ها و واکه های زبان اوستایی به نگارش در آید. می دانیم پیدایش دبیره های الفبایی گامی مهم در تشخیص واک ها (صامت ها) در آواها و پدیداری «نویسه» برای به نگارش در آوردن آنها محسوب می گردد. آشکار است پیدایش دبیره الفبایی گام پس از پیدایش دبیره های آوایی (مانند دبیره های میخی ایلامی، اکدی و...) که در آن برای آواها (هجاها) و نه واک و واکه ها نویسه ساخته شده، بوده و نمی توانسته ناگهان از دبیره هایی پیچیده مانند دبیره های تصویری یا ایدئوگراف پیدا شده باشد. آنچنانکه می دانیم دین دبیره کامل ترین و پیشرفته ترین دبیره ساخته شده تا کنون بوده که با دارا بودن بیش از 50 نویسه به نیکی همه صداها و واک های یکی از زبان های خانواده «ایرانی کهن» (اوستایی) را به نگارش در آورد و از دبیره های الفبایی دیگر چون یونانی و آرامی (که از دبیره های هجایی خاورنزدیک کهن برگفته شده بودند) و حتی لاتین پیشرفته تر است. بخشی از نویسه های این دبیره از دبیره پهلوی نوشتاری گرفته شده و می دانیم خود دبیره پهلوی از دبیره آرامی برگرفته شده و زمان ساسانیان به صورت کنونی خود در آمده بود. چند نویسه دیگر در این دبیره نیز از زبور پهلوی گرفته شده است.
در اینجا یک نکته دیگر باید تاکید شود و آن اینکه ما هرگز بر این باور نیستیم که پیش از ساسانیان اوستا به نگارش در نیامده بود و این احتمال هم هست که حتی زمان هخامنشیان آرشیوی بود که در آن متن نگاشته شده اوستا در آن نگهداری می شد. اما در حال حاضر هیچ آگاهی درباره این آرشیو نیست. این آرشیو اگر هم بوده می توانسته دربردارنده نسخه ای باشد که بر پوست نوشته شده و می دانیم متن های میخی به دلیل ماهیت نویسه های آن، تنها بر سنگ ها، گل نوشته ها و کاشی ها آورده می شد. پس آرشیوی که در بر دارنده پوست نوشته های چرم بود دارای نسخه بود که به خطی غیر از میخی بود. البته این را می دانیم هخامنشیان خود آرشیوهایی داشتند که نسخه های بایگانی خود را بر چرم و به دبیره آرامی (که با جوهر بر پوست نوشته می شد) نگهداری می کردند. اما بسیار سخت بتوان پذیرفت که متن اوستا را به دبیره آرامی (که تعداد نویسه های آن اندک بود) نوشته بودند و سپس در زمان ساسانیان همان متن را با دبیره پیشرفته دین دبیره (با تعداد بسیار فراوان تر نویسه ها) بازنویسی کردند. یادآوری می کنم بایگانی های گل نوشته ای که تا کنون یافت شده اند دارای متن های کوتاه و کلیشه ای اداری و بازرگانی (مانند گل نوشته های تخت جمشید) و به زبان هایی چون ایلامی، آرامی و... و باز هم نمی توان باور کرد که متنی چون اوستا را که دارای سرودهایی طولانی است بر این گل نوشته ها آورد. آن هم به دبیره میخی پارسی باستان که می دانیم در میان بایگانی های تخت جمشید تا کنون یک گلنبشته به زبان پارسی باستان یافت شده است. به هرحال ما باز هم نمی گوییم در زمان های دور برای نوشتن اوستا تلاش ها انجام نشده بود اما شوربختانه با آنچه که اکنون در دست داریم نمی توانیم بیش از این چیزی بگوییم. با سپاس فراوان
۱ نظر:
درود بر شما
در تخت جمشيد، با زبان پارسی باستان به دبيرهء ميخی پارسی باستان يك گلنبشته داريم و به دبيرهء خوزی كتابی(ايلامی-آرامی)گلنبشتههای زيادی بدست آمده است. اين نشان میدهد كه ايرانيان كتيبهها را با خط ميخی و كتابها(پوست و پاپيروس)را با خط خوزی يا آرامی مینوشتهاند. زيرا گلنبشتهها را كه فرمان شاهنشاهی هستند سريع بايد نوشت و تنها بر روی پوست و گِل میتوان تند نوشت. و چون نوشتن بر روی پوست و پاپيروس به جوهر و قلم نچندان سخت(تقريبا نرم) نياز دارد به درد كارهای كُند و با آرامش میخورد كه نويسندهء پوست، با آرامش قلم را در جوهر كرده و مثلا يك واك بنگارد و دوباره قلم را جوهری كند و چيز ديگری به نوشته بيفزايد. در حاليكه نوشتن بر گِل با قلم سخت، نياز به جوهر نداشته و بسيار سريع میتوان فرمان نوشت و گوينده را معطل نكرد!
پس نوشتههايی را كه دينی و بلند باشند اما نياز به سرعت در نوشتن نداشته باشند و در عين حال خوش خط نوشته شوند، بايد با جوهر بر پوست نوشت مانند اوستا. از آنجائيكه تقريبا 200 سال پس از يورش اسكندر گجسته به ايران سكوت فرهنگی شد،و منابع اصلی در گنجنبشتهها سوزانده يا غارت شد و تنها در بين مردم اندكی از آن اوستای كهن بصورت پراكنده مانده بود، نوشتههای اوستا بويژه بخش گاتها با خوانش سخت روبرو گرديد و تنها موبدان میتوانستند آنرا بخوانند. يعنی پس از آنكه بلاش اشكانی فرمان به گرداوری بازماندههای اوستا را داد مردم هر چه كه در پستو داشتند آوردند كه بيشترش نوشتههای مذهبی بود(طبيعی هم هست)اما برای آنكه همه بتوانند از همين نوشتههای يافت شده بهره ببرند، موبدان تصميم گرفتند كه خطی بسازند تا همهء آواهای اوستای كهن را پوشش دهد و مثلا مانند نوشتههای سخت كتيبههای گِلی تخت جمشيد نباشد. البته ما نمیدانيم آن اوستای پراكنده در دست مردم به چه دبيرهای بوده است اما با توجه به نوشتههای پهلوی درمیيابيم كه آنها بر پوست نوشت شده بوده و در زمان بلاش اشكانی(پس از استقرار دوبارهء ايرانيان و تقريبا مستقل شدن كشور از استعمار بازماندگان اسكندر)دوباره گرداوری شدهاند.
atoorpat@yahoo.com
ارسال یک نظر