۶ مرداد ۱۳۸۸

آرامگاه کوروش بزرگ و شگفتی های دشت مرغاب

گشتاری درپاسارگاد
جستار هشتم: آرامگاه کوروش بزرگ و شگفتی های دشت مرغاب
خخخخخخخخخ
چکیده این مقاله:
ییییییی
دیگر گروتفند آلمانی با بررسی یادداشتهای جیمز موریه انگلیسی و همچنین نگاره هایی که او پیشتر از دشت مرغاب کشیده بود، باور داشت که این مرغزار خاموش خاستگاه امپراتوری پارسها یا همان پاسارگاد باستانی است.

«در نزدیکی ویرانه های استخر (Istakhar) و موازی کرانه بالای رود «کاروان» (Kervan) که میان «نقش رستم» (Nakshi-Rustain) و «چهل منار» (Chihel-Minar) به سوی «بند امیر» (Bend-Emir) یا Arax روان است، ما دره ای می بینیم که در نقشه موریه به سوی شرق پیش رفته و در نقشه «کینر» (Kinner) در سویی خلاف بسیار بیشتر به سوی شرق گرایش دارد. این دره به سوی شمال شرقی در راستای راه شیراز (Shirâz) به اصفهان (Ispahan) کشیده شده که این راه ما را به بالای دو رشته کوه به سوی ویرانه هایی که سنگنبشته پیشتر اشاره شده [سنگنبشته CMa ] از آنجا رونویسی شده است، راهنمایی می کند...»

گروتفند با تیزبینی خود و آگاهی هایی که پیشتر داشت، جغرافیای آن جایگاه کهن را برای خود بازسازی کرد. او دریافت که بسیاری از نویسندگان کلاسیک چون با جغرافیای کوهها، رودها و شهرهای پارس آشنا نبودند، سو و جهت جغرافیایی پاسارگاد را اشتباه پنداشته همچنین رودخانه های گوناگون را در نوشته های خود با هم درهم آمیخته بودند. از این رو بود که بسیاری از آنان پاسارگاد را نه در شمال شرق پرسپولیس (پارسه) که در جنوب یا شرق آن پنداشته بودند. بر همین پایه او در پیوستار نوشته خود تلاش می کند با گمانه زنی، جغرافیای تاریخی پاسارگاد را نمایان ساخته می نویسد که گذشتن از همان دره شمال پرسپولیس و رفتن از شیراز به اصفهان، به دلیل ریزش برف در زمستان کاری بسیار سخت بوده و تنها در تابستان می توان از آن گذشت.

« ما به راهی دیگر در «دره پهلوانان» (Valley of Heroes) می رویم، جایگاهی دلپذیر برای شکار در روزگار شاهان باستانی پارس و جایی که «بهرام گور» (Bahram-Gur) که گفته می شود برنامش «گور» Gur یا Khur از نام «خر کوهی» این مرغزار گرفته شده هفت کاخ با هفت رنگ گوناگون داشت...»

گروتفند سپس به ویرانه هایی که در این مرغزار دیده می شدند پرداخته می نویسد که در سال 1471 «جوزف بارباروا» (Josaphat Barbaro) فرستاده ونیزی ها آنها را از نزدیک دیده اما موریه (Morier) تنها جهانگردی بود که درباره ویرانه ها با موشکافی نوشت. او می گوید که کینر ما را با هفت راه در دره پشت این ویرانه ها آشنا کرده اما همان کینر در «یادداشتهای جغرافیا»ی خود (Geographical Memoir) نوشته بود که چیزی برجسته در ادامه آن راهها دیده نمی شود به جز ساختمانی تک در نزدیکی «مرغاب» (Murghab) که آنرا «تخت سلیمان» (Takhti-Suleiman) خوانند و دارای الگوی ساختمان سازی برجسته و عالی است.

کینر با داوری درباره سنگنبشته ای بر روی ستون سنگی ایوانی پنداشته بود که این سازه ها باید همزمان با «پرسپولیس» ساخته شده باشند چرا که نویسه های این سنگنبشته بسیار به نوشته های آنجا همانند است. این ستون سنگی که گرد است نزدیک به پنجاه پا بلندی داشته و پیرامونش هشت پا است. تپه ای در آن نزدیکی نشانه هایی دارد که آشکارا می توان دریافت در گذشته ای دور آنجا دارای دژی بزرگ بوده است. همچنین نزدیک به یک مایل به سوی غرب سازه ای باستانی است که گفته می شود برای یادبود «سلطان سلیمان» (Sultan Suleiman) برپا شده بود. سرانجام گروتفند از بررسی این یادداشتها و بازسازی راههای جغرافیایی به این دستاورد می رسد:

« از توضیحات موریه، مکان یابی و نگاره های کشیده شده بدست او ما درمی یابیم که همین ساختمان مورد پرسش، آرامگاه کوروش است و ویرانه های نزدیک به آن، جایی جز پاسارگاد باستانی (Pasargadae) نیست.» ...............
ییییییییی
دوستانی که علاقه مند به دریافت متن کامل این مقاله هستند می توانند با آدرس اینترنتی ........ تماس بگیرند.
سسسسسسسسسسس

هیچ نظری موجود نیست: