THE AGE OF PERSIS DYNASTIES
(Some notes on the Persis coins from Persia during Seluicids and Arcsacids Kingdoms)
hhhhhhhhhhhhh
مقاله چهارم: پارس ها در کنار پارت ها
سسسسسسسسسسسس
سال 139 پ.م ارتش پارت های در فرمان مهرداد یکم پس از چیرگی بر الیماییس به پارس رسید و از آن پس این سرزمین بخشی از مرزهای در فرمان اشکانیان گشـت. سرچشـمه های کلاسیک درباره چـگونگی چیـرگی پارت ها بر پارس خاموشـند، در حالیکه آنها درباره گشایش الیماییس و دستیابی مهرداد به گنج های پرستشگاه های آنجا اشاره ای هرچند کوتاه نموده اند[1]. به باور من خاموشی سرچشمه های کلاسیک درباره پارس می توانست به این دلیل بوده باشد که پارت ها بی جنگ و خونریزی به پارس آمده و گزندی به شهرهای آنجا و سازه های برجای مانده از روزگار هخامنشیان نرسید.
fffffff
پیروزی مهرداد در چیرگی بر پارس که روزگاری زادگاه و پایتخت هخامنشیان بود و آمدن او به شهر اسـتخر که بازمـانده کاخ های سترگ هخامنشی بر سکوی پارسه و آرامگاه شاهان بزرگ در کوه های نزدیکی آن دیده می شد، افتخاری برای مردمی بود که زبانشان با زبان پارس ها خویشاوند، دبیره شان چون دبیره پارس ها برگرفته از نویسه های آرامی و باورها و آیین های آنها سراسر با آیین زرتشت در پیوند بود[2]. ما گمان می کنیم آن هنگام که مهرداد و بزرگان پارتی بازمانده سازه های سترگ و شاهانه هخامنشی را از نزدیک دیدند از دیدن آنها در شگفت شده و چون ساسانیان در سده ها پس از آن، بر سازندگان آنها آفرین گفتند. نزدیک به یک سده پیش از آن، ارشک بنیانگذار دودمان اشکانی بر سکه های نیم و یک دراخم که در شهر نیسا (Nisa) زده بود کلاهی چون کلاه شهربانان هخامنشی بر سر داشت و بر تختی نشسته بود که پایه هایش مانند تخت شاهان هخامنشی بود[3]. بر برخی سکه های یافت شده از او واژه krny به دبیره آرامی نوشته شده که بی هیچ شکی واژه ای ایرانی بود و شـاید می خواستند بگویند که تبارش به خـاندان ایرانی کـارن (Par. Kārin) می رسید [4]. ارشک (Par. ´ršk) نامی است ایرانی که برگرفته از نام Ave. Aršan یکی از مردان خاندان کیانی (Ave. Kavi) در اوستا (یشت های 13: 132 و 19: 71) بود و احتمال بسیار فراوان است که این نام [ در نوشته های ستاره شناسی بابلی: ár-šá-ka-a ] با واژه اوستایی Ave. ərəxša که نام بزرگترین تیرانداز آریایی در سرودهای اوستا بود (تیشتر یشت؛ 6 و 37) هم ریشـه بوده باشد[5].
پیروزی مهرداد در چیرگی بر پارس که روزگاری زادگاه و پایتخت هخامنشیان بود و آمدن او به شهر اسـتخر که بازمـانده کاخ های سترگ هخامنشی بر سکوی پارسه و آرامگاه شاهان بزرگ در کوه های نزدیکی آن دیده می شد، افتخاری برای مردمی بود که زبانشان با زبان پارس ها خویشاوند، دبیره شان چون دبیره پارس ها برگرفته از نویسه های آرامی و باورها و آیین های آنها سراسر با آیین زرتشت در پیوند بود[2]. ما گمان می کنیم آن هنگام که مهرداد و بزرگان پارتی بازمانده سازه های سترگ و شاهانه هخامنشی را از نزدیک دیدند از دیدن آنها در شگفت شده و چون ساسانیان در سده ها پس از آن، بر سازندگان آنها آفرین گفتند. نزدیک به یک سده پیش از آن، ارشک بنیانگذار دودمان اشکانی بر سکه های نیم و یک دراخم که در شهر نیسا (Nisa) زده بود کلاهی چون کلاه شهربانان هخامنشی بر سر داشت و بر تختی نشسته بود که پایه هایش مانند تخت شاهان هخامنشی بود[3]. بر برخی سکه های یافت شده از او واژه krny به دبیره آرامی نوشته شده که بی هیچ شکی واژه ای ایرانی بود و شـاید می خواستند بگویند که تبارش به خـاندان ایرانی کـارن (Par. Kārin) می رسید [4]. ارشک (Par. ´ršk) نامی است ایرانی که برگرفته از نام Ave. Aršan یکی از مردان خاندان کیانی (Ave. Kavi) در اوستا (یشت های 13: 132 و 19: 71) بود و احتمال بسیار فراوان است که این نام [ در نوشته های ستاره شناسی بابلی: ár-šá-ka-a ] با واژه اوستایی Ave. ərəxša که نام بزرگترین تیرانداز آریایی در سرودهای اوستا بود (تیشتر یشت؛ 6 و 37) هم ریشـه بوده باشد[5].
sssssss
همه اینها و افزون بر آن، گزارش آریانوس که برپایه آن پارت ها تبار خود را به اردشیر دوم هخامنشی می دانشتند[6] گواه آنند که اشکانیان خانـدانی ایرانی بـودند که در برابر سـلوکیان برخاستند و آگاهانه در پی گـردآوردن سرزمین های ایرانی زیر فرمانروایی خود و در جستجوی زنده ساختن شاهنشاهی هخامنشی بودند. آنچنانکه سرانجام نام « آریا» که تا پیش از آن مردمان ایرانی زبان آن را برای نشان دادن تبار خود به کار می بردند[7]، آرام آرام به نام سیاسی مرزهایی گفته شد که زیر فرمان اشکانیان و سپس ساسانیان بود و همین واژه به نام « ایران» نام ملی این سرزمین گشت[8].
همه اینها و افزون بر آن، گزارش آریانوس که برپایه آن پارت ها تبار خود را به اردشیر دوم هخامنشی می دانشتند[6] گواه آنند که اشکانیان خانـدانی ایرانی بـودند که در برابر سـلوکیان برخاستند و آگاهانه در پی گـردآوردن سرزمین های ایرانی زیر فرمانروایی خود و در جستجوی زنده ساختن شاهنشاهی هخامنشی بودند. آنچنانکه سرانجام نام « آریا» که تا پیش از آن مردمان ایرانی زبان آن را برای نشان دادن تبار خود به کار می بردند[7]، آرام آرام به نام سیاسی مرزهایی گفته شد که زیر فرمان اشکانیان و سپس ساسانیان بود و همین واژه به نام « ایران» نام ملی این سرزمین گشت[8].
rrrrrr
احتمال دارد پارس ها که سرانجام بر آن شدند سروری پارت ها را بپذیرند آیین های پذیرایی از شاه اشکانی را برگزار کردند و مهرداد که رادمردی خود را پیش از آن در رفتار با دمتریوس شاه دستگیر شده سلوکی نمایش داده افزون بر آن گرفـــتار تنش ها در مرزهای غربی و شرقی تازه گشوده بود، به فرمانروای پارس اجازه داد تا به نام یک « شاه» (MLK΄) دست نشانده به سکه زنی خود ادامه دهد. اندکی پس از آن سکه هایی در پارس زده شدند که نوشته d΄ryw MLK΄ ( داریو پادشاه) را بر خود داشتند (سکه های شماره 6). آنچه که باید در ابن باره گفت اینکه هیچ یادمان یا سنگنبشته ای از مهرداد در پارس نیست و برای ما شگفت انگیز است که چرا از اشکانیان که می خواستند خود را جانشینان هخامنشیان بدانند سنگنبشته یا پیکره تراشی دست کم نزدیک سازه های کهن هخامنشی دیده نمی شود!
احتمال دارد پارس ها که سرانجام بر آن شدند سروری پارت ها را بپذیرند آیین های پذیرایی از شاه اشکانی را برگزار کردند و مهرداد که رادمردی خود را پیش از آن در رفتار با دمتریوس شاه دستگیر شده سلوکی نمایش داده افزون بر آن گرفـــتار تنش ها در مرزهای غربی و شرقی تازه گشوده بود، به فرمانروای پارس اجازه داد تا به نام یک « شاه» (MLK΄) دست نشانده به سکه زنی خود ادامه دهد. اندکی پس از آن سکه هایی در پارس زده شدند که نوشته d΄ryw MLK΄ ( داریو پادشاه) را بر خود داشتند (سکه های شماره 6). آنچه که باید در ابن باره گفت اینکه هیچ یادمان یا سنگنبشته ای از مهرداد در پارس نیست و برای ما شگفت انگیز است که چرا از اشکانیان که می خواستند خود را جانشینان هخامنشیان بدانند سنگنبشته یا پیکره تراشی دست کم نزدیک سازه های کهن هخامنشی دیده نمی شود!
llllllll
گمان می رود اینکه داریوی یکم که شاه دست نشانده پارت ها بود اما هنوز کلاه مقدونی بر سر می گذاشت، نشانگر این بوده باشد که مهرداد زمان اندکی در پارس به سر برد و ناچار شد برای روبه رو شدن با یورش های سکاها که مرزهای شرقی پادشاهی اشکانیان را به چالش گرفته بودند از پارس بیرون رفته همچنین به گزارش یوستینوس (41; 6 ;9) او در سالهای پایانی زندگی خود بیمار گشت.
ییییییییی
گمان می رود اینکه داریوی یکم که شاه دست نشانده پارت ها بود اما هنوز کلاه مقدونی بر سر می گذاشت، نشانگر این بوده باشد که مهرداد زمان اندکی در پارس به سر برد و ناچار شد برای روبه رو شدن با یورش های سکاها که مرزهای شرقی پادشاهی اشکانیان را به چالش گرفته بودند از پارس بیرون رفته همچنین به گزارش یوستینوس (41; 6 ;9) او در سالهای پایانی زندگی خود بیمار گشت.
ییییییییی
این نوشتار بخشی از مقاله 25 صفحه ای من با نام پارس ها در کنار پارت ها است که بخش چهارم نوشتار سراسری من درباره تاریخ پارس در زمان سلوکیان و پارت ها را دربر می گیرد. سراسر سرچشمه ها، پاورقی ها و متن کامل این مقاله نزد نویسنده است.
ا. پریان
ییییییییییییییییییی