دوستان گرامی و ارجمند
تتتتت
در پیوستار جستارهایم درباره داستان کوه بیستون بر آن شدم تا برگردان سراسر نسخه پارسی باستان سنگنبشته داریوش بزرگ را به همراه آوانگاری (transcription) بیاورم. چرا که برجسته ترین یادمان این کوه، این سنگنبشته سه زبانه بوده افزون بر این، سنگنبشته بیستون یکی از پیامهای ایرانیان کهن، به همراه واژه های بسیار از زبان «پارسی باستان» (Old Persian) یکی از بازمانده های گروه زبانهای «ایرانی کهن» (Old Iranian) در کنار زبانهای کهن ایلامی و اکدی است. نگاه به این واژه های نسخه پارسی می تواند ما را در دانستن زبانهای ایرانی کهن، آواهای آنها و همچنین چگونگی دستور زبان، یاری رساند.
در پیوستار جستارهایم درباره داستان کوه بیستون بر آن شدم تا برگردان سراسر نسخه پارسی باستان سنگنبشته داریوش بزرگ را به همراه آوانگاری (transcription) بیاورم. چرا که برجسته ترین یادمان این کوه، این سنگنبشته سه زبانه بوده افزون بر این، سنگنبشته بیستون یکی از پیامهای ایرانیان کهن، به همراه واژه های بسیار از زبان «پارسی باستان» (Old Persian) یکی از بازمانده های گروه زبانهای «ایرانی کهن» (Old Iranian) در کنار زبانهای کهن ایلامی و اکدی است. نگاه به این واژه های نسخه پارسی می تواند ما را در دانستن زبانهای ایرانی کهن، آواهای آنها و همچنین چگونگی دستور زبان، یاری رساند.
تتتتتتت
افزون بر زبان پارسی باستان، می توانیم واژه هایی از زبانهای دیگر ایرانی کهن مانند «زبان مادی» را درمیان این نسخه دریابیم. مثلاً واژه ای چون asabāra (اسب بر: سوار) بی گمان واژه ای پارسی است که در این نسخه دیده می شود. اما در میان سخنان داریوش بزرگ واژه aspa را نیز بسیار می بینیم مانند نام Vištāspa پدر داریوش بزرگ که این واژه بی گمان واژه ای از زبانی دیگر است که با توجه به گواهی های فراوان برجای مانده «مادی» است. این گونه بررسی آوایی در این نسخه می تواند ما را در یافتن دسته بندی های آوایی زبانهای آوایی و همچنین واژه های زبانهایی مانند مادی یاری رساند.
افزون بر زبان پارسی باستان، می توانیم واژه هایی از زبانهای دیگر ایرانی کهن مانند «زبان مادی» را درمیان این نسخه دریابیم. مثلاً واژه ای چون asabāra (اسب بر: سوار) بی گمان واژه ای پارسی است که در این نسخه دیده می شود. اما در میان سخنان داریوش بزرگ واژه aspa را نیز بسیار می بینیم مانند نام Vištāspa پدر داریوش بزرگ که این واژه بی گمان واژه ای از زبانی دیگر است که با توجه به گواهی های فراوان برجای مانده «مادی» است. این گونه بررسی آوایی در این نسخه می تواند ما را در یافتن دسته بندی های آوایی زبانهای آوایی و همچنین واژه های زبانهایی مانند مادی یاری رساند.
تتتتتتتتتت
همچنین برخی از نامهای آورده شده در این نسخه از شیوه آوایی زبان پارسی باستان پیروی نمی کنند. واژه Bardiya از شیوه آوایی زبان پارسی باستان پیروی کرده اما در نسخه اکدی این سنگنبشته Bar-zi-ia آورده شده که این واژه برگردان آوایی واژه مادی *Barziya است. بهتر بگویم در شرایط آوایی ویژه، در شاخه ای از زبانهای ایرانی کهن مانند مادی و اوستایی واک /z/ به /d/ در زبانهایی مانند پارسی باستان دگرگون شده است. این واژه از ریشه ایرانی کهن *bŗz به معنی بلند گرفته شده در اوستایی bərə بوده که در نام مانند Ave: Harā bərəzaiti (هرای بلند: البرز) می شود و در زبان مادی barz بوده است. بردیا به معنی والا یا بلند مرتبه است. درباره واژه ای چون θuxra نیز داستان چنین است. در نسخه اکدی این سنگنبشته Su-uh-ra آورده شده که برگرفته از واژه مادی *Suxra و نه واژه پارسی باستان است.
همچنین برخی از نامهای آورده شده در این نسخه از شیوه آوایی زبان پارسی باستان پیروی نمی کنند. واژه Bardiya از شیوه آوایی زبان پارسی باستان پیروی کرده اما در نسخه اکدی این سنگنبشته Bar-zi-ia آورده شده که این واژه برگردان آوایی واژه مادی *Barziya است. بهتر بگویم در شرایط آوایی ویژه، در شاخه ای از زبانهای ایرانی کهن مانند مادی و اوستایی واک /z/ به /d/ در زبانهایی مانند پارسی باستان دگرگون شده است. این واژه از ریشه ایرانی کهن *bŗz به معنی بلند گرفته شده در اوستایی bərə بوده که در نام مانند Ave: Harā bərəzaiti (هرای بلند: البرز) می شود و در زبان مادی barz بوده است. بردیا به معنی والا یا بلند مرتبه است. درباره واژه ای چون θuxra نیز داستان چنین است. در نسخه اکدی این سنگنبشته Su-uh-ra آورده شده که برگرفته از واژه مادی *Suxra و نه واژه پارسی باستان است.
تتتتتت
اگر به فهرست نام کشورهای در فرمان هخامنشیان در بند 6 نسخه پارسی باستان نیز نگاه کنید، نامی چون Zra(n)ka را که سرزمینی در شرق ایران کهن بود می بینید که در نسخه های کلاسیک یونانی Drangia آورده شده است. با نگاه به این همین دو واژه می توانیم به نکته ای شگفت آور رسیده دریابیم که یونانیان که بیشتر با پارسها در آمدو شد بودند، نام این سرزمین را از زبان هخامنشیان پارسی به شیوه *Dra(n)ka شنیده و سپس آنرا Drangia نوشته اما خود پارسها در آوردن نام این سرزمین، از زبان مادها شنیده در نوشته های خویش Zra(n)ka آورده اند. نگاه به این واژه ها و شیوه های آوایی می تواند ما را به حقیقت هایی در تاریخ نزدیک کند. مادها یک شاهنشاهی بزرگ را پیش از پارسها برپا ساخته بودند که مرزهای آن تا آنسوی Zra(n)ka یا شمال سیستان کنونی می رسید.
اگر به فهرست نام کشورهای در فرمان هخامنشیان در بند 6 نسخه پارسی باستان نیز نگاه کنید، نامی چون Zra(n)ka را که سرزمینی در شرق ایران کهن بود می بینید که در نسخه های کلاسیک یونانی Drangia آورده شده است. با نگاه به این همین دو واژه می توانیم به نکته ای شگفت آور رسیده دریابیم که یونانیان که بیشتر با پارسها در آمدو شد بودند، نام این سرزمین را از زبان هخامنشیان پارسی به شیوه *Dra(n)ka شنیده و سپس آنرا Drangia نوشته اما خود پارسها در آوردن نام این سرزمین، از زبان مادها شنیده در نوشته های خویش Zra(n)ka آورده اند. نگاه به این واژه ها و شیوه های آوایی می تواند ما را به حقیقت هایی در تاریخ نزدیک کند. مادها یک شاهنشاهی بزرگ را پیش از پارسها برپا ساخته بودند که مرزهای آن تا آنسوی Zra(n)ka یا شمال سیستان کنونی می رسید.
تتتتتتتتتت
این شاهنشاهی مادی در میان واژه های همین نسخه پارسی باستان در همین سنگنبشته بیستون، نیز پنهان است. ترکیب واژه های xšāyaθiya xšāyaθiyānām (شاه شاهان) بی گمان از زبان های ایرانی کهن پیروی نمی کند. اگر می خواستند آنرا به شیوه ایرانی بیاورند می بایست آن را *xšāyaθiyānām xšāyaθiya می نوشتند. نمونه های بسیاری از ترکیب مضاف و مضاف الیه را در همین نسخه پارسی باستان ببینید. همچنین در نوشته های پارسی میانه ترکیب šāhān šāh را می بینیم که آشکارا ترکیبی ایرانی است.
این شاهنشاهی مادی در میان واژه های همین نسخه پارسی باستان در همین سنگنبشته بیستون، نیز پنهان است. ترکیب واژه های xšāyaθiya xšāyaθiyānām (شاه شاهان) بی گمان از زبان های ایرانی کهن پیروی نمی کند. اگر می خواستند آنرا به شیوه ایرانی بیاورند می بایست آن را *xšāyaθiyānām xšāyaθiya می نوشتند. نمونه های بسیاری از ترکیب مضاف و مضاف الیه را در همین نسخه پارسی باستان ببینید. همچنین در نوشته های پارسی میانه ترکیب šāhān šāh را می بینیم که آشکارا ترکیبی ایرانی است.
تتتتتتتت
ترکیب آورده شده در نوشته های هخامنشی از ترکیبی پیروی می کند که در زبان اکدی به سیمای šarru šarrani است و از آنجا که مادها پیش از برآمدن پارسها با سرزمین های میان رودان سروکار داشتند، به احتمال بسیار پارسها آن را از مادها الگوبرداری کرده بودند. شگفت آورتر آنکه خود واژه xšāyaθiya از الگوی آوایی پارسی باستان پیروی نمی کند چرا که با بررسی قانون آوایی زبانهای ایرانی کهن، واژه پارسی باستان می بایست *xšāyašiya بوده باشد. از آنجا که پیش از برآمدن هخامنشیان، مادها بودند که نخستین فرمانروایی بزرگ ایرانی را در شهر هگمتانه برپا نموده بوده و با استناد به پیوندهای دیرین مادها و پارسها، چاره ای نیست بپذیریم که xšāyaθiya xšāyaθiyānām آورده شده در سنگنبشته های هخامنشی، از دستگاه اداری مادها و از زبان آنها الگو برداری شده بود.
ترکیب آورده شده در نوشته های هخامنشی از ترکیبی پیروی می کند که در زبان اکدی به سیمای šarru šarrani است و از آنجا که مادها پیش از برآمدن پارسها با سرزمین های میان رودان سروکار داشتند، به احتمال بسیار پارسها آن را از مادها الگوبرداری کرده بودند. شگفت آورتر آنکه خود واژه xšāyaθiya از الگوی آوایی پارسی باستان پیروی نمی کند چرا که با بررسی قانون آوایی زبانهای ایرانی کهن، واژه پارسی باستان می بایست *xšāyašiya بوده باشد. از آنجا که پیش از برآمدن هخامنشیان، مادها بودند که نخستین فرمانروایی بزرگ ایرانی را در شهر هگمتانه برپا نموده بوده و با استناد به پیوندهای دیرین مادها و پارسها، چاره ای نیست بپذیریم که xšāyaθiya xšāyaθiyānām آورده شده در سنگنبشته های هخامنشی، از دستگاه اداری مادها و از زبان آنها الگو برداری شده بود.
تتتتتتتت
اینها حقیقت هایی هستند که شکوه پنهان شاهنشاهی مادها را بر ما آشکار می سازند. خود نام Vištāspa پدر داریوش بزرگ شگفتی آور است. بخش نخست این نام višta پارسی است. اما بخش دوم آن آشکارا از زبانی دیگر برگرفته شده که به احتمال بسیار مادی است. همچنین در همین سنگنبشته نام دست اندرکاران مادی مانند Xšaθrita ، Uvaxštra و Taxmaspāda به همان شیوه آوایی زبانی آورده شده اند که نمی توان آن را پارسی دانست. احتمال بسیار فراوان است که آنها به همان زبان مادی نوشته شده باشند.
اینها حقیقت هایی هستند که شکوه پنهان شاهنشاهی مادها را بر ما آشکار می سازند. خود نام Vištāspa پدر داریوش بزرگ شگفتی آور است. بخش نخست این نام višta پارسی است. اما بخش دوم آن آشکارا از زبانی دیگر برگرفته شده که به احتمال بسیار مادی است. همچنین در همین سنگنبشته نام دست اندرکاران مادی مانند Xšaθrita ، Uvaxštra و Taxmaspāda به همان شیوه آوایی زبانی آورده شده اند که نمی توان آن را پارسی دانست. احتمال بسیار فراوان است که آنها به همان زبان مادی نوشته شده باشند.
تتتتتتتت
نگاه به الگوهای نوشتاری دیگر نیز چون نوشته θātiy Dārayavauš xšāyaθiya «داریوش پادشاه می گوید» که در نوشته های اورارتوییان دیده شده و یا vašnā Auramazdāha «به خواست اهورامزدا» که از نوشته اورارتویی «به نیروی خدای خالدی» برگفته شده است ما را به اندیشه درباره راهیابی این الگوها از اورارتوها و میان رودان به پارسها انداخته و این راهیابی تنها و تنها از میان مادها و پیش از پیدایش هخامنشیان انجام پذیرفته است. ما در این نوشتار تنها به چند گواهی در زبانهای باستانی پرداختیم که نشانگر پیوند ژرف میان مادها و پارسها است.
نگاه به الگوهای نوشتاری دیگر نیز چون نوشته θātiy Dārayavauš xšāyaθiya «داریوش پادشاه می گوید» که در نوشته های اورارتوییان دیده شده و یا vašnā Auramazdāha «به خواست اهورامزدا» که از نوشته اورارتویی «به نیروی خدای خالدی» برگفته شده است ما را به اندیشه درباره راهیابی این الگوها از اورارتوها و میان رودان به پارسها انداخته و این راهیابی تنها و تنها از میان مادها و پیش از پیدایش هخامنشیان انجام پذیرفته است. ما در این نوشتار تنها به چند گواهی در زبانهای باستانی پرداختیم که نشانگر پیوند ژرف میان مادها و پارسها است.
kkkkkk
(d) Hal-di-in-ni uš-m-[a-ši]-ni M[e]-n[u]-[a]-[še] Iš-pu-u-i-ni[-hi]-ni-še i-ni[p] i-i-[i] I a[gu]-ni Me-nu-a-I pi-i-li ti-i-ni Hal-di-ni-ni al-su-i-ši-ni Me-nu-a-ni LUGAL DAN.(NU) LUGAL al-su-i-ni LUGAL Bi-i-a-i[a] a-e a-Lu-si Tu-uš-pa-a-e URU Me-nu-a-še a-li-e a-lu-še i-ni DUB-te tu-li-i-e a-lu-še pi-tu-li-e [a]-lu-še a-i-ni-e-t i-ni-li du-li-e a-lu-še u-li-še ti-i-u-li-e i-e-še i-ni pi-i-li a-gu-bi[t] u-ri-ni-ni Hal-di-še Im-še [u] tu-še DINGIR še me-a-ni utu-ni pi-e-i-ni
dddddd
«به نیروی خدای خالدی، منوا پسر ایشپوینی این آبراه را برپا ساخت و آبراه منوا نام گرفت. به نیروی خدای خالدی منوا پادشاه نیرومند، پادشاه بزرگ، پادشاه کشور بیاینیلی، فرمانرا بر شهر «توشپا» می گوید: کسی که این سنگنبشته را نابود کند، کسی که به آن آسیب بزند، کسی که این کار را انجام دهد و چیزی دیگر از این که «من این آبراه را ساختم» بگوید، او به دست خالدی، تای شبا، شیوینی و همه خدایان در زیر روشنایی خورشید نابود باد» (سنگنبشته اورارتویی یافت شده درمنطقه «اردامد»)
ععععع
گواهی های فراوان دیگر تاریخی و باستان شناسی مانند حضور بسیار گسترده مادها در دربار هخامنشیان، اینکه چهره های مادی در میان پیکره های تخت جمشید فراوان هستند اینکه بسیاری از رفتارها و رسم ها و تشریفات هخامنشیان مانند بلند کردن دست راست یا گردونه های شاهی، همچنین نشان «دایره بالدار» در بیستون و گورهای نقش رستم آشکارا الگو گرفته از هنر آشوری و اورارتویی است، ما را در اندیشه درباره تاریخ و تمدن پنهان مادهای ایرانی رهنمون می شود.
گواهی های فراوان دیگر تاریخی و باستان شناسی مانند حضور بسیار گسترده مادها در دربار هخامنشیان، اینکه چهره های مادی در میان پیکره های تخت جمشید فراوان هستند اینکه بسیاری از رفتارها و رسم ها و تشریفات هخامنشیان مانند بلند کردن دست راست یا گردونه های شاهی، همچنین نشان «دایره بالدار» در بیستون و گورهای نقش رستم آشکارا الگو گرفته از هنر آشوری و اورارتویی است، ما را در اندیشه درباره تاریخ و تمدن پنهان مادهای ایرانی رهنمون می شود.
ععععع
در نوشتن نسخه پارسی باستان سنگنبشته بیستون من از کتاب زیر بهره گرفته ام:
در نوشتن نسخه پارسی باستان سنگنبشته بیستون من از کتاب زیر بهره گرفته ام:
تتت
OLD PERSIAN; Grammar, Text, Lexicon; By Ronald G. Kent; Professor of Emeritus of Indo-European Linguistics; University of Pennsylvania; AMERICAN ORIENTAL SOCIETY; 1950
OLD PERSIAN; Grammar, Text, Lexicon; By Ronald G. Kent; Professor of Emeritus of Indo-European Linguistics; University of Pennsylvania; AMERICAN ORIENTAL SOCIETY; 1950
تتتت
همچنین از جناب دکتر دوست زاده که این کتاب را به رایگان در تارنگار «آذرگشنسب» http://www.azargoshnasp.net/languages/Old_Persian/oldpersianmain.htm در دسترس ایران دوستان گذاشته اند، سپاسگذاری می نمایم.
تتتت
این کتاب به نام زیر به پارسی برگردان و در انتشارات سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به چاپ رسیده است:
این کتاب به نام زیر به پارسی برگردان و در انتشارات سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به چاپ رسیده است:
تتتت
فارسی باستان، دستور زبان، متون، واژه نامه، رونالد گ. کنت، ترجمه و تحقیق: سعید عریان، 1384
عع
فارسی باستان، دستور زبان، متون، واژه نامه، رونالد گ. کنت، ترجمه و تحقیق: سعید عریان، 1384
عع
همچنین من در پیشگفتار این جستار از کتابهای زیر نیز بهره گرفته ام:
تتتتت
1- کتیبه های هخامنشی، پی یر لوکوک، ترجمه نازیلا خلخالی، زیرنظر دکتر ژاله آموزگار، انتشارات نشر و پژوهش فرزان
1- کتیبه های هخامنشی، پی یر لوکوک، ترجمه نازیلا خلخالی، زیرنظر دکتر ژاله آموزگار، انتشارات نشر و پژوهش فرزان
ییییی
2- Compendium Linguarum Iranicarum; Herausgegeben von RUDIGER SCHMITT; 1989; Dr. Ludwig Reichert Verlag Weisbaden
ییییییی
3- زبان اورارتو، میلیکشویلی، برگردان: حمیده بحرانیان، انتشارات سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
ffff
نسخه پارسی باستان سنگنبشته بیستون در سه نوشتار آورده می شود. نوشتار نخست دربرگیرنده ستونهای یکم و دوم بوده و نوشتار دوم ستون سوم وچهارم در دربر خواهد گرفت. همچنین در نوشتار سوم ستون پنجم و نیز سنگنبشته های کوچک را خواهم آورد.
ییییییییییی
نننننن
یییییینننننننننن
ییییییی ننننننن
یییییییییینننننننننننن
نننننننننن
ییییییی
نننننننننننننننن
ننننننننن
یییییییییییی
نننن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر