۹ مرداد ۱۳۸۸

ایرانیان کوهستان

داستان کوه بیستون
جستار یکم: ایرانیان کوهستان
ییییی
آنچنانکه از کنگاور به سوی کرمانشاه بیرون روید، دشتی زیبا با رودخانه و چشمه ها را پشت سر می گذرانید. سپس به سوی گردنه ای کم شیب پیش خواهید رفت که « بیدسرخ» نام داشته آنگاه با گذر از آن، دشتهایی خرم و کوههایی بزرگ را دربرابر خود خواهید دید. هرچه بیشتر بروید رودخانه ها پرآب تر، چشمه ها بیشتر و روستاها فراوان تر می شوند. از میان گردنه بیدسرخ آرام آرام و در سرازیری به سوی کوههای آهکی که غارهای فراوان در آن است خواهید رفت و شهر « صحنه» (سهنه) را درپیش خواهید گرفت. کوههای سرسبز با زمینهای بارور، پیرامون دشتها را فراگرفته اما چون به شهر صحنه نزدیک می شوید از آنسوی کوهها ستیغ کوهی بزرگ با دیواره ای شگفت انگیز سربرخواهد آورد که زیبایی چشمگیر داشته و در تاریخ پرفراز و نشیب ایرانیان، آرامش بخش مردم این سرزمین بود.

هزاران سال مردم کردنژاد که بخشی از مردمان ایرانی بودند دراین دشتها و کنار همین کوهها کشاورزی می کردند. آنها درخت می کاشتند، از چشمه ها و کانی ها جویبارهای برمی آوردند، زمینها و باغ ها را آبیاری می کردند، دامهای خود را در مرغزارها به چرا می بردند و کوچ نشینان چادرهای خود را در بهار و تابستان برمی افراشتند. این مردم بازماندگان تباری از مردمان آریایی بودند که هزاران سال پیش با مردم بومی این سرزمین درآمیخته نخستین فرمانروایی یکپارچه ایرانی را در تاریخ برپا نموده سپس آنرا به دیگر ایرانیان سپردند و دشت هایی که در آنها زندگی می کنند، بخشی از سرزمین بزرگ « ماد» (OP: Māda) بود.

هنوز نگاه به مردم کرد در کنار دیگر ایرانیان چون لرها، آذریان، فارس ها، بلوچ ها، خوزستانیان و... ما را به یاد زندگی، فرهنگ و زبان ایرانیان کهن می اندازد. کشاورزان به شیوه دیرین پیراهن آبی رنگ یا سرمه ای که در باورهای کهن یکی از سه رنگ آسمانی خورشید بود، برتن داشته همان شلواری که بزرگترین میراث غیرمستقیم ایرانیان در تاریخ بود به پا کرده در خانه هایی روستایی ساخته شده با تیرهای چوبی، خشت و سنگ زندگی می کنند. خانه هایی که نقشه سقف، در، پنجره ها و ایوان آنها آدمی را به یاد سازه های ایرانیان کهن در تخت جمشید و دشت مرغاب انداخته و دیرینگی شیوه ساختمان سازی مادها را نمایش می دهند. زنان جامه های رنگارنگ پوشیده و الگوی جامه های آنها همانی است که در باور آن روزگاران ایزد بانو آناهیتا برتن داشت. آن مردم هنگام سوگ چهره خود را چنگ می زنند درست مانند مردان و زنان بزرگ شاهنامه که در سوگ نزدیکان خویش چهره خویش را می زدند و هنگام شادی به همان شیوه دیرین بزم گذارده با همان ابزارهایی که باربد و نکیسا می نواختند، این مردم نیز می نوازند. مردمان کرد در کنار مردمان آذری و لرها در بخش بزرگی از ایران کنونی زندگی کرده بازمانده مادهای ایرانی هستند و آنهایی نیز که در بیرون مرزهای ایران زندگی می کنند بخشی از مرزهای فرهنگی ایران بزرگ را تشکیل می دهند.

بویژه زبان مردم کرد بازمانده همان زبان مادهای کهن و بسیاری از واژه هایی که در گویش های گوناگون کردی شنیده می شوند با واژه ها و نامها در نوشته های ایرانیان کهن بسیار نزدیک و هم آواست. شگفت آور اینکه دست کم با نزدیک شدن به کوه بیستون درمی یابیم که اینجا نیز نام دشت ها، کوه ها، شهرها و حتی روستاها بازمانده نامهای ایرانی کهن بوده و در تاریخ و نوشته های بزرگان این سرزمین بازتاب یافته است. خود نام «ماد» در نام دشتی پهناور آنسوی کرمانشاه پنهان مانده است. چرا که نام کنونی « ماهی دشت» را خود مردم کرد «مایشت» (Māyašt) یا «مای دشت» (Māydašt) می خوانند که همان «دشت ماد» بوده و در بخش نخست آن واژه «ماد» به «مای» دگرگون یافته است. بهتر بگویم در زبانهای ایرانی در شرایط گویشی ویژه واک /d/ به واک /y/ چرخیده است.

یییییییییی
دوستانی که مایل به دریافت متن کامل مقاله هستند می توانند به آدرس اینترنتی ........... تماس بگیرند.
ببببببببب

۲ نظر:

سجاد امیری گفت...

درود بر دوست گران مایه. باز هم از کرمانشان و دیار کردان نوشتی و مرا شادمان کردی. به عنوان یک خواننده پیشنهاد جستاری از شهر قصر شیرین , شهر پدران من ، میکنم که انجام دهی
امیدوارم این کار را برای دوست خود انجام دهی , تا دیگران با این شهر شگفت آشنا شوند.
روز شنبه با جستار جدید منتظر دیدگاه گهربارت هستم.
شاد باشی

سجاد امیری گفت...

درود بر دوست گران مایه. باز هم از کرمانشان و دیار کردان نوشتی و مرا شادمان کردی. به عنوان یک خواننده پیشنهاد جستاری از شهر قصر شیرین , شهر پدران من ، میکنم که انجام دهی
امیدوارم این کار را برای دوست خود انجام دهی , تا دیگران با این شهر شگفت آشنا شوند.
روز شنبه با جستار جدید منتظر دیدگاه گهربارت هستم.
شاد باشی