گشتاری در پاسارگاد
جستار چهارم: شناسایی آرامگاه کوروش بزرگ و سرچشمه های گورهای سنگی
ییییییییی
چکیده جستار:
در پیوستار سخنم درباره دشت مرغاب و پاسارگاد، همه ما امروزه آرامگاه کوروش بزرگ را می شناسیم. می توان گفت که هیچکس نیست که آن ساختمان سنگی چهارگوش دشت مرغاب را ببیند و به یاد کوروش بزرگ نیفتد. با این همه شاید شمار بسیار اندکی از خود بپرسند که چگونه آرامگاه کوروش بزرگ شناسایی شده و چگونه می توان دریافت که آن ساختمان سنگی چهارگوش همان آرامگاه کوروش بزرگ بوده است؟
پیشتر نوشتم که دست کم درباره آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم، دو سنگنبشته DNa و DNb در کنار دروازه آرامگاه نشان می دهند که آن آرامگاه از آن داریوش بوده است. همچنین دو سنگنبشته کوتاه DNe و DNd فراز پیکره های «گئوبروه» (OP: Gaubaruva) و «اسپه چانا» (OP: Aspačanā) نیز هرگونه شک در شناسایی آن آرامگاه را برمی دارند. چرا که در نوشته های کلاسیک نام این دوتن را در کنار نام داریوش بزرگ می بینیم. افزون بر این، آرامگاه داریوش دارای ویژگی هایی است که چشم اندازی روشن را به ما می نمایاند. آرامگاه مانند سردر و ایوان کاخ «تچر» (OP: tačara) در پارسه و همسان با آن تراشیده شده است. حتی اندازه دروازه آن و همچنین چهارستونی که به دیواره چسبیده و سیمای آنها، سراسر با اندازه و سیمای ایوان کاخ تچر در همخوانی است. جدای از اینها، پیکره نمایندگان کشورهای درفرمان هخامنشیان که تخت شاه هخامنشی را بر دودست دارند و سنگنبشته های کوتاهی که به ما می گویند آنها از کدام کشور هستند، اینکه در میان آنها نامهایی چون «سکاهای آنسوی دریا» (OP: Sakā paradraiya) و «اسکودرا» (OP: Skudra) دیده می شود، کشورگشایی های داریوش بزرگ را تا پایان زندگی او به یاد می آورد.
اما بر پیشانی و سنگهای ساختمان سنگی چهارگوش در دشت مرغاب نوشته ای نیست که دست کم راهی را برای شناسایی آن ساختمان سنگی به ما نمایان کند. با این همه درباره اینکه آن ساختمان سنگی چهارگوش در دشت مرغاب، یک آرامگاه بوده است نباید هیچ شک داشت. در گوشه و کنار این سرزمین و همچنین در سرزمینهای پیرامون که تمدنهای کهن در آنها بالیده شده بودند، گورهایی سنگی دیده می شوند که یا در دل کوه تراشیده شده اند و یا اتاق سنگی هستند همچون اتاق سنگی چهارگوش دشت مرغاب یا ساختمانی که به «گور دختر» نامدار شده است.
گورهایی که در کوه تراشید شده اند، دارای اتاقی تراشیده در دل کوه بوده که بیشتر دروازه ای کوچک دارند. اتاق برخی از آنها مانند آنچه که اکنون در اسحاق وند هرسین دیده می شود، چنان کوچک است که گویی تنها برای گنجاندن تابوت یک پیکر تراشیده شده اند. برخی نیز تا اندازه ای فراخ بوده در آنها جایی بسنده برای هم تابوت و هم چیزهای دیگر بود. در برخی دیگر نیز چند اتاق هست که هر اتاق سکوهایی برای گذاشتن تابوت در آن دارد. چند گور نیز در کف اتاق سنگی جایی به اندازه یک یا چند تابوت کنده و تراشیده شده است. برخی از آنها استادانه تر تراشیده شده در جلوی دروازه و در دیواره کوه ایوانی ستون دار تراشیده اند. هنرمندانه ترین آنها همانهایی هستند که در روزگار هخامنشیان در نقش رستم و تخت جمشید تراشیده شده اند.
با بررسی و پژوهش های باستان شناسی می توان دریافت که الگوی تراش و سرچشمه هنری گورهای تراشیده در کوه بویژه گورهای کوههای غرب ایران و همچنین آرامگاههای هخامنشی، از کجا به تمدن ایرانیان باستان راه یافته است. آرامگاههای تراشیده در کوه بویژه گورهای ایوان و ستون دار از الگوی ساختمانهای ستون دار و همچنین گورهای اورارتویی تراشیده در کوه سرچشمه یافته است. در سازه های سنگی برجای مانده از روزگار اورارتویی ها دو ردیف از ستونها در ایوانها دیده می شوند. این شیوه را اورارتوییان از هنر ساختمان سازی هتیت ها الگوبرداری کرده بودند. آرامگاهی که در دل کوه نزدیک میاندوآب تراشیده شده و دارای دو ردیف ستون سنگی است، از همین شیوه پیروی نموده است..............
سسسسسسسسسسس
سسسسسسسسسسسس
ننننننن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر